کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گیرم که مرا جواب کردی خوش باش
تهمت زدی و خراب کردی خوش باش
آن روز که با خودت گلاویز شدی
گر آینه را مجاب کردی خوش باش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
این بار تو بگو که
"دوستت دارم"
نترس..........
من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
احساس تو چون طراوت باران است
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هر وقت که در هوای تو می چرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همین مسیر را مستقیم بروی می رسی به دو راهی ،یک راه به من ختم می شود ،آن دیگری به ختم من !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ز تلخی سکوتت من چه گویم
همان بهتر که از غم ها نگویم
تو کاری کرده ای با بی وفایی
دگر از عشق خود با کـــس نگویم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چقدر دلم هوایت را می کند
حالا که دگر هوایم را نداری...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در سیــــنــه ی من خیمه ی آشوب نزن
بر کوزه ی من تهمت مشروب نزن
بی شیله ترم از آنچه در خاطر توست
در هر گذری زاغ مرا چوب نزن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای که قلبم را شکستی آشنايم صبر کن
موج طوفانزای دريای وفايم صبر کن
ای غزالم صبر کن از من چرا رم می کنی
رم نکن ای بی وفا من آشنايم صبر کن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آیینه ی اتاقت را با آیینه ی اتاقم عوض می کنی؟!...این که فقط من را نشان می دهد!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهار من مرا بگذار و بگذر
رهایم کن برو دلدارو بگذر
من عادت می کنم اینجا به غمها
مرا پر کن از این اجبارو بگذر
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی ساقی ز من پرسید که جانا آرزویت چیست؟بگفتم :شادی دوستم که جز او آرزویی نیست.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به امید نگاهت ایستادن
به روی شانه هایت سر نهادن
مرا خوشتر از این آرزویی نیست
دهان کوچکت را بوسه دادن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو ممکن است از من دور شده باشی اما کوچک هرگز!...بگذار بگویند چیزی از پرسپکتیو نمیداند!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم ... تو فقط دست دادی و من ، همه چیزم را از دست دادم ..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسیده.نبوس! نمک گیر میشوی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کهن ترین احساس من به تو
هر چند چروکیده و سالخورده شده
اما
خیال مرگ ندارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست!
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تمومه عمر آوازم دیگه خاموشه خاموشم
نمیری هرگز از یادم من از یادت فراموشم
شروع رفتنت بی من شروع شعر اندوهه
بدون بعد از تو یاد تو برام سنگین تر از کوهه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *